عوامل تٱثیرگذار بر فرهنگ.[۷]
در شناخت فرهنگ تمامی جنبههای آن باید مورد مطالعه قرار گیرد. مطالعه فرهنگ مستلزم بررسی عوامل زیر است:
فناوری و فرهنگ مادی
سازمانها و نهادهای اجتماعی
تحصیلات
ارزشها و طرزفکر
مذهب
زبان
زیباییشناسی
قوانین و سیاست
الگوی چهاربعدی هافستد[ویرایش]
گرد هافستد، نویسنده و محقق تٱثیرگذار و معروف در زمینه فرهنگ ملی و سازمانی، در مطالعاتش پی به این نکته میبرد که در دنیا فرهنگهای ملی و منطقهای وجود دارند که تٱثیرات عمدهای بر رفتار سازمانها و شرکتها و مصرفکنندگان دارند. وی تفاوتهای فرهنگی جامعههای مختلف را ناشی از چهار بعد اصلی میداند:
فردگرایی در مقابل جمعگرایی: آیا افراد یک جامعه ترجیح میدهند مسئولیتهای فردی متقبل شوند یا بیشتر جمعی و گروهی؟
فاصله قدرت: آیا فاصله قدرت در یک جامعه کم است یا زیاد؟ برای مثال، در کشورهای عربی و ایران فاصله قدرت بسیار بیشتر است از آمریکا و کشورهای اروپایی.
پرهیز از عدماطمینان: بهطور کلی کشورهایی که پرهیز از عدم اطمینان در آنها بیشتر است قانونمندتر هستند و کارمندان ترجیح میدهند مدت طولانیتری در کنار کارفرماهای خود بمانند.
مردسالاری در مقابل زنسالاری: نشانگر صفات خاص در فرهنگهای مختلف است. مردسالاری بیشتر همراه با رقابتی بودن، جاهطلبی، جمعآوری مادیات و … است در صورتی که زنسالاری بیشتر توجه به روابط فردی و کیفیت زندگی دارد.
در نهایت میتوان گفت، بین فرهنگ جامعه و بازاریابی ارتباط مستقیم وجود دارد. به بیان دیگر، توفیق بازاریابی بینالمللی در این است که تصمیمات بازاریابی با معیارهای فرهنگی جوامع مطابقت داشته باشد و این معیارها ملاک رد یا قبول بازاریابی است.
محیط سیاسی/حقوقی[ویرایش]
کشورهای مختلف بر حسب شرایط داخلی، نوع حکومت، مسائل و مشکلات خود، نگرشها و سیاستهای متفاوتی نسبت به شرکتهای خارجی که در کشورشان فعالیت تجاری میکنند دارند. بازاریابی بینالمللی باید شرایط مختلف سیاسی و قانونی کشورهای هدف را مورد ارزیابی قرار داده و استراتژی متناسب با آن را طراحی کند. برای مثال شرکتهای آمریکایی برای فعالیت در برخی کشورهای آمریکای جنوبی و نیز ایران، به خاطر روابط سیاسی نه چندان مناسب میان این کشورها و کشورشان، شانس کمتری برای ورود به این بازارها دارند یا در صورت وارد شدن متحمل ریسک بیشتری هستند.
وضعیت سیاسی باثبات و بیخطر برای هر بازاریابی شرایط آرمانی است. باثبات از این جهت که با بر سر کار آمدن دولت جدید رویههای جاری حفظ گردد و بیخطر بودن به معنی شرایط مناسب برای شرکت خارجی برای ورود به بازارهای کشور و امکان ادامهٔ فعالیت آزادانه آن.
راهبردهایی نیز وجود دارند که شرکتها را در کاهش ریسک سیاسیشان کمک میکنند. برخی از این راهبردها عبارتند از تجارت و سرمایهگذاری مشترک با اتباع و شرکتهای داخلی، اعطای حق امتیاز فرنچایز،محلیسازی که به معنی واگذاری سهام به افراد داخلی، استفاده از مدیران داخلی یا توسعه صنایع داخلی وابستهاست و در نهایت ایجاد ذهنیت مطلوب با استفاده از روابط عمومی درست، مؤثر و صادقانه.
نظام قوانین کشورها نیز در ترسیم محیط حقوقی باید کاملاٌ مورد بررسی قرار گیرند. با جود تفاوتهای فراوان در نظام حقوقی کشورها، میتوان آنها را به چهار نوع کلی تقسیم کرد:
قوانین اسلامی، منبع اصلی آن تفسیر قرآن
قوانین مدنی
قوانین عرف، مبتنی بر سنت و عملکرد گذشته
قوانین سوسیالیستی، نشٱت گرفته از نظریههای مارکسیستی[۸]
تحلیل بازارهای بینالمللی[ویرایش]
استراتژیهای ورود به بازارها[ویرایش]
برنامهریزی چگونگی ورود به یک بازار هدف برای ارائهٔ کالا و خدمات یک شرکت را استراتژی ورود به بازارها مینامند.
استراتژیهای ورود[ویرایش]
طبق یک طبقهبندی، استراتژیهای ورود به دو دستهٔ سرمایهگذاری مستقیم و سرمایهگذاری غیر مستقیم قابل تقسیم هستند.[۹]
سرمایهگذاری مستقیم
ایجاد واحد تولید
سرمایهگذاری مشترک
سرمایهگذاری غیر مستقیم
استراتژی صادرات
واگذاری حق امتیاز
اعطای نمایندگی
انتخاب هر یک از این استراتژیها ویژگیهای خاص خود را داراست. میزان ریسک شرکت، میزان سرمایهگذاری، هزینههای ثابت و متغیر، هزینههای تمامشده و سهمبازار از جمله متغیرهایی هستند که با انتخاب هر استراتژی ورود تغییر میکنند.
در بازاریابی بینالمللی با توجه به شرایط بازار هدف، پتانسیل و موقعیت شرکت در بازار و استراتژی کلی شرکت، یک یا چند استراتژی ورود را انتخاب میکنند. انتخاب زیرکانه و درست، میتواند حضور موفقیتآمیز و پایدار شرکت در بازار را تضمین کند و به مزیت رقابتی شرکت تبدیل گردد.
آمیخته بازاریابی[ویرایش]
کالا و خدمات[ویرایش]
بسیاری از متخصصان بازاریابی بینالمللی به استراتژی کالا و خدمات تعدیل شده معتقدند. این استراتژی بر ویژگیهای خاص و منحصربهفرد کالا و خدمات برای بازارهای مختلف تأکید دارد. این تغییرات را میتوان در خود کالا بوجود آورد. مانند تغییرات در بستهبندی، تغییرات در خصوصیات ظاهری کالا از قبیل رنگ، بو، اندازه و … که بر اساس مد، سلیقه یا سبک زندگی افراد کشورهای متفاوت صورت میگیرد. همچنین این تغییرات میتوانند در خدمات همراه کالا، که شامل گارانتی، نحوه توزیع یا مستندات همراه کالا بوجود بیآیند.
در بازاریابیِ خدمات، امر تعدیل بسیار برجستهتر و حائزاهمیتتر از کالاهای ملموس است. برای مثال در آمریکا و کشورهای اروپایی سرعت خدمات برای مشتریان از اهمیت بالایی برخوردار است در صورتی که در کشورهای سنتیتر تقابل افراد، فروشنده و مشتری، بسیار مهمتر به نظر میرسد.[۱۰]
استراتژی کالای جهانی طیف مقابل استراتژی تعدیل است. در این استراتژی کالا در تمام کشورهای جهان یکنواخت است. در صورت امکان اجرا، این استراتژی میتواند مزایای زیادی برای شرکت داسته باشد. از جمله سودآوری بیشتر با تولید انبوه، امکان برنامهریزی و کنترل مؤثرتر، هزینه تولید پایینتر و از این قبیل.
دوره عمر کالای بینالمللی[ویرایش]
مصرفکنندگان در کشورهای مختلف، از نظر سرعت قبول کالاهای جدید با هم کاملأ متفاوت هستند. این امر میتواند ناشی از تفاوت در درآمد افراد یا طرزفکر آنها نسبت به کالاهای جدید در کشورهای مختلف باشد. به همین دلیل کالای جدید پس از اشباع کردن یک بازار خاص میتواند در بازارهای دیگر به رشد خود ادامه دهد. مثال ساده از این قبیل کالاها میتوان به اتوموبیل پژو ۲۰۶ فرانسه در ایران اشاره کرد.[۱۰]
نامگذاری کالا[ویرایش]
بدلیل اینکه نام کالا ریشه عمیق در زبان و فرهنگ دارد، نامگذاری کالا میتواند جهانی یا محلی باشد. کوکاکولا اسمی است که در اکثر زبانها یک تلفظ و معنی را دارد. اما شرکت آمریکارد که قصد داشت کارت اعتباری خود را به بیش از ۲۰ کشور ارائه کند، در سال ۱۹۷۷ نام خود را به ویزا تغیییر داد که تقریباً در همهجا معنی یکسانی دارد.[۱۱]
معرفی کالای جدید[ویرایش]
همگانی شدن یک نوآوری جدید نیز در یک جامعه به عوامل مختلفی وابستهاست. برای مثال مکروویو در دهه ۵۰ میلادی در آمریکا اختراع شد اما همگانی شدن و به اصطلاح جا افتادن این کالا در اواخر دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ اتفاق افتاد. عواملی مانند مزیت نسبی کالا نسبت به قبل، سازگاری کالا، پیچیدگی استفاده از کالا یا قابل مشاهده بودن کاربرد آن توسط دیگران عواملی هستند که در جا افتادن و پخش یک نوآوری جدید و ارتباط با شرکت های خارجی سیار مؤثرند.
توجه به این عوامل برای شرکتهای پیشرو و نوآور در بازاریابی بینالمللی شان بسیار حائز اهمیت به نظر میرسد.
ترفیع[ویرایش]
عملیات ترفیع فروش به مجموعهٔ برنامههای ارتباطی شرکت با مصرفکنندگان اطلاق میشود که شامل پنج ابزار تبلیغات، فروش شخصی، پیشبرد فروش، روابط عمومی و بازاریابی مستقیم است.
به زبان ساده، ترفیع در واقع برقراری ارتباط با مشتریان خارجی است و هدف نهایی آن ترغیب و قانع ساختن آنها برای خرید مداوم. بازاریابی سعی میکند با استفاده از ابزار مختلف ترفیع، ذهن مشتریان را نسبت به محصول به ویژه نشان تجاری و موقعیت آن آگاه سازد. علاوه بر این مشخص کند به چه دلیل مشتریان باید محصولات شرکت را خریداری کنند.[۱۲]
موانع فرایند ارتباطات بینالمللی
موانع زبانی: تبلیغات شرکت باید به زبانهای مختلف ترجمه شوند. نه تنها به زبانهای اصلی، بلکه به گویشها و لهجههای محلی که در هر جای دنیا مورد استفاده قرار میگیرند.
موانع فرهنگی: تفاوتهای کوچک اما پیچیده در زبانهای مختلف میتوانند باعث شوند که یک شعار که برای مثال در یک زبان کاملاً جالب و جذبکنندهاست در زبان دیگر، اگر ترجمه واژه به واژه شود، کاملاً برعکس عمل کند.
رسانهها: سلیقهها و عُرف تبلیغات کشورهای مختلف ممکن است کاملاً با هم متفاوت باشند. در برخی از کشورهای آمریکای جنوبی تبلیغات روزنامهای بسیار مؤثرترند از تبلیغات تلویزیونی، اما در کشور آمریکا اینچنین نیست.
قوانین و محدودیتهای تبلیغاتی: کشورهای مختلف قوانین کاملاً متفاوتی در این باره که چه تبلیغاتی مجاز هستند اعمال میکنند.
تبلیغات جهانی[ویرایش]
در موفقیت استراتژی تبلیغات جهانی (یکسان برای همهٔ کشورها) چهار عامل مؤثر است:[۱۳]
محصولات یا خدمات در همه بازارها منافع یکسانی داشته باشند.
منحنی دوره عمر کالا در بازارهای مختلف در مراحل یکسانی باشد.
شرایط رقابتی در بازارها تقریباً یکی باشد.
قدمت و نام کالا در بازارها یکسان باشد.
در مجموع میتوان گفت، تبلیغات جهانی به دلیل مقرونبهصرفه بودن و هزینهٔ کمتر دارای مزایایی است اما به دلیل وجود تفاوتهای فرهنگی تبلیغات محلی مؤثرتر و قابل قبولترند.
قیمتگذاری[ویرایش]
قیمت کالاها و خدمات در بازاریابی به میزان پول یا بهایی که خریدار در مقابل دریافت آنها حاضر به پرداخت است اطلاق میگردد. قیمتگذاری در کنار کالا و خدمات، ترفیع و توزیع تنها بخشی از آمیختهٔ بازاریابی است که برای شرکت سودآور است و سه بخش دیگر برای شرکت هزینهبر هستند. همین امر باعث اهمیتیافتن هرچه بیشتر این عضو آمیختهٔ بازاریابی میگردد.
عوامل تٱثیرگذار بر قیمتگذاری بینالمللی[ویرایش]
عوامل سازمانی: این عوامل شامل هزینهٔ تمامشده، هزینهٔ بستهبندی، هزینهٔ حمل و نقل، هزینهٔ گمرکی، مالیات، هزینههای عملیاتی، هزینهٔ کانالهای توزیع و سایر هزینهها میشوند.
بازار: سطح درآمد افراد و وضعیت رقابت دو عامل اصلی این بخش هستند که در بازارهای مختلف متفاوتند.
محیط: عواملی از قبیل تورم، نرخ ارز و مقررات کنترلی دولتها در بازارهای مختلف بر قیمتگذاری تٱثیرگذارند.
استراتژی شرکت: شرکتها عموماً از سه سیاست قیمتگذاری که شامل قیمت نفوذی، دوششی و قیمت بازار است استفاده میکنند.
قیمت جهانی و قیمتهای مختلف برای بازارهای مختلف[ویرایش]
برخی از شرکتها برای عرضهٔ محصولات خود در بازارهای مختلف به قیمتهای پایینتر، از یک نام تجاری جدید استفاده میکنند. این سیاست باعث میشود که به نام تجاری اصلی شرکت لطمهای وارد نگردد و نیز امکان بالا بردن قیمت نام تجاری اصلی نیز وجود دارد. شرکت سونی مارک جدید آیوا را برای بخشی از بازار که به دنبال قیمت پایینتر بود عرضه کرد؛ یا شرکت هوبلین که دو محصول با نامهای متفاوت و قیمتهای پایینتر از نوشابهٔ اصلی خود اسمیرنوف وارد بازار کرد و همزمان قیمت اسمیرنوف را یک دلار افزایش داد.
قیمت یکسان جهانی نیز میتواند در راستای استراتژیهای خاص شرکتهای چندملیتی بکار گرفته شود.
توزیع[ویرایش]
در هر بازار، محصولات صنعتی و مصرفی باید از طریق کانالهای توزیع در اختیار مصرفکنندگان خود قرار گیرند. انتخاب بهترین کانال برای یک محصول خاص یک شرکت در بازاری خاص، سیاست توزیع شرکت نامیده میشود.
در هر کشور شبکهای از کانالهای توزیع وجود دارد که در کل، ساختار منحصربهفرد و ثابتی را تشکیل میدهد. بازاریابان بینالمللی نیز مجبور به فعالیت در چهارچوب این ساختار میباشند.
ساختار توزیع بینالمللی[ویرایش]
ساختار سیستم توزیع هر کشور متٱثر از عواملی همچون مراحل رشد اقتصادی، سطح درآمد مصرفکنندگان، کیفیت تجهیزات زیربنایی، عوامل محیطی و نیز نظام حقوقی و قانونی آن کشور است. کانالهای موجود در سیستم توزیع بینالمللی در بازرگانی خارجی به دو بخش کانالهای کشور مبدٱ و کانالهای کشور مقصد تقسیم میشوند.
استراتژی توزیع بینالمللی[ویرایش]
به زبان ساده، استراتژی توزیع بینالمللی باید به این پرسش پاسخ دهد که در هر بازار، بهترین کانال توزیع کدام است. عوامل مؤثری که در انتخاب کانال باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:
پوشش اثربخش بازار هدف
کنترل کافی بر عوامل کلیدی موفقیت شرکت از طریق کانال
حداقل هزینه
انعطافپذیری کانال در صورت لزوم تغییرات
سازگاری با فرهنگ و راهبردهای سازمان
تٱثیر سرمایه لازم بر نقدینگی شرکت
تداوم فعالیت کانال در صورت ترک پرسنل کلیدی